عیب. (غیاث اللغات از بحرالجواهر و صراح اللغه) : ملک از وصمت غدر منزه باشد. (کلیله و دمنه). مباشرت این شغل بر وجهی کند که از وصمت تهمت و سمت ریبت معرا و مبرا باشد. (ترجمه تاریخ یمینی). ای عنصر تو مخلوق از کیمیای عزت وی دولت تو ایمن از وصمت تباهی. حافظ. رجوع به وصمه شود