جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با وصایت

وصایت

وصایت
عمل وصی کردن: ویک نفس بمنزله وصایت است، نصیحت، وصیت سفارش
وصایت
فرهنگ لغت هوشیار

وصایت

وصایت
عملی که شخص به واسطۀ آن برای انجام اموری پس از مرگش سفارش می کند
وصایت
فرهنگ فارسی عمید

وصایت

وصایت
وصایه. پند و اندرز و نصیحت، فرموده و فرمان و وصیت. (ناظم الاطباء) : در اثنای وصایت پسر خویش مهدی را میگفت. (کلیله و دمنه). در مواسات و مراعات اوقاف اقوات او وصایت فرمود. (ترجمه تاریخ یمینی).
- وصایت کردن، وصیت کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

وقایت

وقایت
نگاهداشتن محافظت کردن، نگاهداشت محافظت نگهبانی: (سگ گرگین این دربه زشیران همه عالم که لاف عشق حق دارد و او داند و قایتها) (دیوان کبیر)، هرچه بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند
وقایت
فرهنگ لغت هوشیار