وسن وسن به مانک آلوده آلایش آلودگی پارسی است نیاز، پیینکی غنودگی چرت غنوده خوابناک چرتی فرهنگ لغت هوشیار
وسن وسن غنوده و خوابناک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). خفته. (غیاث اللغات). نائم، بیهوش شده از بوی بد چاه. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
وسن وسن آلوده. (آنندراج)، {{اِسم}} آلایش. آلودگی. (آنندراج) : حضرتی کز قدر زیبد گرچه او دامن همت بگرداند وسن حارسش کیوان و برجیسش ندیم آفتابش شمع و گردونش لگن. امامی هروی (فرهنگ فارسی معین از فرهنگ رشیدی). (ودر سروری با شین معجمه آمده است (وشن)) لغت نامه دهخدا