جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با وساوس

وساوس

وساوس
وسواس، تردیدی آزاردهنده در مورد بعضی امور، به ویژه پاکیزگی، دقّت بسیار در جزئیات، دودلی، تردید، اندیشۀ بد
وساوس
فرهنگ فارسی عمید

وساوس

وساوس
جمع وسوسه، گش ها اندیشه های بد دشمت ها گمانکاری ها جمع وسوسه
وساوس
فرهنگ لغت هوشیار

وساوس

وساوس
جَمعِ واژۀ وسواس، به معنی اندیشۀ بد و آنچه در دل گذرد. (آنندراج) (غیاث اللغات) (اقرب الموارد) ، جَمعِ واژۀ وسوسه:
خدای عزوجل از تنش بگرداناد
مکاره دوجهان و وساوس خناس.
منوچهری.
خواهی که شود رسته روانت ز جهنم
در مدح علی کوش که رستی ز وساوس.
ناصرخسرو.
تا کی باشد تو را وساوس همراه
تا کی باشد تو را کواکب همبر؟
مسعودسعد.
متابعت وساوس شیطانی و موافقت هواجس نفسانی نمودی. (سندبادنامه). رجوع به وسوسه شود
لغت نامه دهخدا

وسواس

وسواس
تردیدی آزاردهنده در مورد بعضی امور، به ویژه پاکیزگی، کنایه از دقّت بسیار در جزئیات، دودلی، تردید، اندیشۀ بد
وسواس
فرهنگ فارسی عمید

وسواس

وسواس
اهریمن در نپی آمده من شرالوسواس الخناس دیوکامگی (دیو کامکی: شیطیان صفتی)، دو دلی بد گمانی تردید وشکیکه در ضمیرانسان پدید آید دو دلی: (وسواس بر طبیعتش غالب بود)، شک و شبهه در عبادات و احکام مذهبی خصوصا در طهارت ونجاست، آنچه شیطان در دل انسان افکند و او را بکار بد بر انگیزد
فرهنگ لغت هوشیار