جدول جو
جدول جو

معنی وزن نهادن

وزن نهادن((~. نَ دَ))
احترام گذاشتن، اهمیت دادن
تصویری از وزن نهادن
تصویر وزن نهادن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با وزن نهادن

وزن نهادن

وزن نهادن
قدروارزشی برای چیزی دانستن: دمنه گفت ملک کار او را چندین وزن ننهد واگر فرماید بروم و او را بیارم
فرهنگ لغت هوشیار

وزن نهادن

وزن نهادن
قدرو ارزشی برای چیزی دانستن. مهم دانستن: دمنه گفت: ملک کار او را چندین وزن ننهد و اگر فرمایدبروم و او را بیارم. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 73)
لغت نامه دهخدا

لحن نهادن

لحن نهادن
آهنگ ساختن نوا نهادن لحن ساختن آهنگ ساختن: علم موسیقی و باز نمودن سبب ساز و ناساز آوازها و نهادن لحنها
فرهنگ لغت هوشیار

وقع نهادن

وقع نهادن
ارج نهادن ارزش بخشیدن اهمیت دادن توجه کردن: (نواب خانم از عالم عجب و غرور و کم خردی نواب مهد علیا را زیاده وقعی ننهاد)
وقع نهادن
فرهنگ لغت هوشیار

ورنم نهادن

ورنم نهادن
کشتن شخصی و زیر خاک پنهان کردن جسد وی و روی خاک وی را گل و ریاحین کاشتن، از نظر غایب شدن
فرهنگ لغت هوشیار