جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با وری

وری

وری
آفریده آفریدگان جهان مهمان، همسایه، گوشت فربه، آتشزنه مهمل دری دری وری واین دو کلمه باهم به معنی حرف بی ربط و بی معنی و مزخرف است. یا دری وری گفتن، یاوه سرایی. خلق مخلوق آفریده
فرهنگ لغت هوشیار

وری

وری
مهمل دری، دری وری. و این دو کلمه با هم به معنی حرف بی ربط و بی معنی و مزخرف است
وری
فرهنگ فارسی معین

وری

وری
پیه آکندۀ فربه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
- لحم وری،گوشت فربه. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (اقرب الموارد).
، آتش زنۀ آتش دهنده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

وری

وری
به فتح واو و کسر راء مهمله و یاء مجهول، امالۀ ورا که به معنی مخلوقات است. (غیاث اللغات) :
توبه را از جانب مغرب دری
باز باشد تا قیامت بر وری.
مولوی
لغت نامه دهخدا

وری

وری
آتش جستن از آتش زنه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به وُرْی ْ شود
لغت نامه دهخدا

آری

آری
آریایی، نام یکی از ایالات ایران قدیم که شامل خراسان و سیستان امروزی بوده است، نام یکی از طوایف چادر نشین مازندران
آری
فرهنگ نامهای ایرانی

توری

توری
گیاهی درختچه ای و زینتی از خانواده حنا که گلهای خوشه ای بنفش و تاج گسترده دارد
توری
فرهنگ نامهای ایرانی