جدول جو
جدول جو

معنی ورموت

ورموت((وِ))
شراب سفید که در آن مواد عطرآگین می آمیزند
تصویری از ورموت
تصویر ورموت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ورموت

ورموت

ورموت
خاراگوشی گونه ای می سپید خوشبوی شراب سفید که در آن مواد عطر آگین می آمیزند
فرهنگ لغت هوشیار

ورموت

ورموت
نوعی از شراب. (یادداشت مؤلف). شراب سفید که در آن مواد عطرآگین می آمیزند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

قرموت

قرموت
ترکی استرخور آمیزه کاه و جو واسپست مخلوطی از کاه و یونجه که باسب دهند
فرهنگ لغت هوشیار

غرموت

غرموت
غُرمود. غورمود. در اصطلاح گاریچیان غذا و خوراک اسبان: غرموت دادن
لغت نامه دهخدا