جدول جو
جدول جو

معنی ورق پاره

ورق پاره((وَ رَ رِ))
ورق کوچک، کنایه از کاغذ بی ارزش
تصویری از ورق پاره
تصویر ورق پاره
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ورق پاره

ورق پاره

ورق پاره
برگه پاره برگک ورق کوچک: چو... عبارت ازورق پاره اای بودکه بجای سیم وزر جاری و بکار آمدی، رساله یا کتاب بی ارزش
فرهنگ لغت هوشیار

زرد پاره

زرد پاره
پارچه زردی که یهودیان در قدیم برای امتیاز از مسلمانان بر جامه خود میدوختند پاره زرده:) گردون یهودیا نه بکتف کبود خویش آن زرده پاره بین که چه عمدا برافکند (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار

چرم پاره

چرم پاره
پاره ای از پوست حیوانات که کفش دوزان و آهنگران روی پا اندازند تا جامه شان چرکین نشود. پوست پاره ای که حدادان و کفشگران یا بعضی دیگر از پیشه وران روی زانوان خود اندازند و یا همچون پیش بندی بر کمر بندند، تکه ها و خرده های چرم که در دکان یا محل کفشگران فراهم می آید. پاره های چرم: روباهی هر شب ب خانه کفشگری درآمدی و چرم پاره ها بدزدیدی و بخوردی. (سندبادنامه ص 226). رجوع به چرم شود
لغت نامه دهخدا

زرد پاره

زرد پاره
پاره ای به رنگ زرد. قطعه ای از پارچه به رنگ زرد، در بیت زیر از خاقانی کنایه از وصلۀ زردرنگی بود که یهودان را مجبور می کردند بر لباس خود بدوزند تا با غیر یهودان متمایز باشند و این رفتار خشونت آمیز و زشت درغالب کشورها به انحای مختلف معمول بود:
گردون یهودیانه به کتف کبود خویش
آن زردپاره بین که چه پیدا برافکند.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 133)
لغت نامه دهخدا