جدول جو
جدول جو

معنی ورساد

ورساد((وِ))
ابزاری برای حروف چینی دستی که عرض آن بر حسب طول سطر کم و زیاد می شد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ورساد

ورساد

ورساد
ابزارفلزی کلید داریست که یک طرف آن دیواره دارد ویند متحرکی دارد که با پیچ جلو و عقب میرود حروفچین حرفها را در آن جمع کرده سطر بندی میکند. نخست حروفچین حرفها را در ورساد قرارمیدهد و چون بچند سطررسید آنرا برداشته روی میزکار خود میگذارد. توضیح وقتی میخواهند ورسادرانسبت بطول سطر اندازه بگیرند کلید را بطرف بالا میکشند اندازه گیری بازمیشود آن وقت اندازه گیری را بهر طرف که بخواهند میکشند و پس از اندازه گرفتن طول سطر دوباره کلید را بطرف پایین میکشند اندازه گیری بسته میشود، برای چیدن حروف کنار کلیشه و گراور یا کوتاه و بلند کردن سطور برای گنجانیدن کلیشه و گراور در مطلب اصطلاح ورساد بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار

ورساد

ورساد
ورشاد. نام ولایتی است از غور که محل حکمرانی ملک الجبال قطب الدین محمد بن عزالدین بود آنگاه که سیف الدین سوری ولایت غور را میان برادران قسمت کرد ورساد در سهم ملک الجبال درآمد. (چهارمقاله) :
من به ورساد پیش تخت شهم
و آن دو در مرو پیش سلطانند.
نظامی عروضی
لغت نامه دهخدا

ورستاد

ورستاد
وظیفه، مستمری، جیره، برای مِثال خدایا تویی جمله را دست گیر / ورستاد جودت ز ما وامگیر (ابوشکور- مجمع الفرس - ورستاد)
ورستاد
فرهنگ فارسی عمید