جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ورس

ورس

ورس
طنابی که از خوشه های خشکیده برنج باشد، ریسمانی که از موی گاو بافته می شود و شاخه های برسم را با آن به هم می پیوندند (و آن از لوازم آتشگاه است)
ورس
فرهنگ فارسی معین

ورس

ورس
مهار شتر به صورت چوبی که در بینی شتر می کنند، برای مِثال ایا کرده در بینی ات حرص ورس / ز ایزد نیایدْت یک ذره ترس (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۵)
ریسمانی که از موی یا از الیاف گیاه بافته می شود
اِسپَرَک، گیاهی علفی یکساله با برگهای دراز، گلهای زرد و میوۀ کپسولی که در رنگرزی به کار می رود، سِپَرَک، اِسفَرَک، زَریر
ورس
فرهنگ فارسی عمید

ورس

ورس
اندازه ای از مسافت که معادل 3500 قدم باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

ورس

ورس
ثمر و میوه. (برهان) ، سرو دشتی. وارس. (ناظم الاطباء). بار سرو کوهی. ابهل. (برهان)
لغت نامه دهخدا

ورس

ورس
مهار شتر. (انجمن آرا). مهار و آن ریسمانی و چوبی است که بربینی شتر کنند. (برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، مهاری که نعلبند بر لب ستور به نعل میگذارد تا آنها را نعل کند. (ناظم الاطباء) :
ایا کرده در بینی ات حرص ورس
از ایزد نیایدت یک ذره ترس.
لبیبی.
، بند ریسمانی. رشتۀ ریسمانی. (برهان) (آنندراج). پای بند و ریسمان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

ورس

ورس
اسپرک و آن گیاهی است شبیه سمسم و منبت آن بلاد یمن است و بس، میکارند آن را و تا بیست سال باقی باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گیاهی است زردرنگ گویند چون یک سال بکارند ده سال باقی ماند و نبات آن شبیه به نبات کنجد باشد و جامه ای که از آن رنگ کنند پوشیدنش قوت بسیار دهد و آن را به عربی خُص خوانند. (برهان)
لغت نامه دهخدا

ورس

ورس
دهی جزو دهستان کوهپایۀ بخش آبیک شهرستان قزوین. در 10هزارگزی حصار خروان. سکنۀ 327 تن و آب آن ازچشمه و در بهار از آب برف تأمین می شود. محصول آن غلات، بنشن، تاکستان، بادام، صیفی است. شغل اهالی زراعت و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا