معنی ورجه ورجه کردن - فرهنگ فارسی معین
معنی ورجه ورجه کردن
- ورجه ورجه کردن((وَ جِ. جِ. کَ دَ))
- جست و خیز کردن، جنب و جوش کردن
تصویر ورجه ورجه کردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ورجه ورجه کردن
ورجه ورجه کردن
- ورجه ورجه کردن
- جست و خیز کردن. بالا و پایین پریدن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
ورجه و ورجه کردن
- ورجه و ورجه کردن
- ورجستن و فروجستن پیاپی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا