جدول جو
جدول جو

معنی وجوهات

وجوهات((وُ))
جمع وجوه، پول ها، آن چه بابت خمس و زکات در اختیار علمای روحانی قرار داده می شود
تصویری از وجوهات
تصویر وجوهات
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با وجوهات

وجوهات

وجوهات
پولها، جمع وجوه، جمع در جمع وجه، آنچه بابت خمس و زکات در اختیار علمای روحانی قرار داده میشود، شهر واها
فرهنگ لغت هوشیار

وجوهات

وجوهات
جَمعِ واژۀ وجوه. در تداول آنچه از مال زکوه و خمس و رد مظالم به مجتهدین خاصه با علم آنان برند و او آن را به مستحقین قسمت کند و آن را وجوهات بریه نیز گویند. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

وجودات

وجودات
جمع وجود. یا وجودات امکانی (امکاینه)، ممکنات است. یا وجود خاصه. موجودات ممکنه اند که هریک درحد وجودی خود دارای خواص و آثار مخصوص اند حقایق عالم همه وجودات خاصه اند و ذات احدیت وجود مطلق است و بالاخره وجودات خاصه عبارت از وجودات مضافه اند که از جهت انتساب بوجود عام قیومی نمودشده اند. یا وجودات فاقر الذات. موجودات ممکنه. یاوجودات مضافه. وجودات خاصه
فرهنگ لغت هوشیار

وجوهان

وجوهان
جَمعِ واژۀ وجوه و وجه به معنی مهتران و اعیان: سعد بن وقاص را... با اشراف و مبارزان و وجوهان عرب سوی کارزار عجم فرستاد. (مجمل التواریخ)
لغت نامه دهخدا

وجورات

وجورات
جَمعِ واژۀ وجور. (بحر الجواهر). رجوع به وجور شود
لغت نامه دهخدا