وجود وجود یافتن، دریافتن، مقابلِ عدم، هستی، جسم و بدن، کائنات، عالم هستی، شخص، فردوجود ذهنی: مقابلِ وجود عینی، وجود شیء در ذهن فرهنگ فارسی عمید