معنی وجل - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با وجل
وجل
- وجل
- مرد ترسناک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خائف. (اقرب الموارد). کسی که از وهم ترسان باشد. (آنندراج) (غیاث اللغات). ترسنده
لغت نامه دهخدا
وجل
- وجل
- چیره شدن بر کسی در ترس. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا