پا سپرده پا خورده، نمد زین، لایی جامه نرم لین. یا فراش (فرش) وثیر. بستر نرم، جامه ای که بر بالای جامه ها پوشند، پارچه ای که در آن جامه پیچند، باشچه مانندی که پیش زین باشد، پوست جانور درنده
پاسپرده. وثیره، مؤنث. (منتهی الارب) (آنندراج) ، پارچه ای که در آن جامه پیچند. (ناظم الاطباء). پارچه ای که در آن جامه ها نهند و به وی پوشند. (منتهی الارب) ، جامه ای که بر بالای جامه ها پوشند. (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، بالشچه مانندی که پیش زین باشد، بستر نرم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). - فراش وثیر، فراش نرم پاسپرده. (ناظم الاطباء) ، پوست جانوران درنده، مرکبی است که از حریر و دیبا سازند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
کره آتش که بالای کره هواست سایلی رقیق و تنک و بی وزن که طبق عقیده قدما فضای بالای هوای کره زمین را فرا گرفته است اتر یا چرخ اثیر. کره آتش فلک نار، آسمان، بعقیده برخی از فیلسوفان قدیم روح عالم، سایلی بی وزن و قابل قبض و بسط که فضا را پر کرده و در همه اجسام نافذ است اتر