جدول جو
جدول جو

معنی وثی

وثی((وَ))
لغزش یافتن و برآمدن استخوان از موضع خود بدون برآمدن تمامی آن، معیوب شدن دست بی آنکه استخوان بشکند
تصویری از وثی
تصویر وثی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با وثی

وثی

وثی
آسیب بی شکستگی کوفتگی دردها لغزش یافتن و بر آمدن استخوان از موضع خود بدون برآمدن تمامی آن، معیوب شدن دست بی آنکه استخوان بکشند
فرهنگ لغت هوشیار

وثی

وثی
معیوب شدن دست بی آنکه استخوان بشکند. (ناظم الاطباء). معیوب کردن دست را بی آنکه استخوان شکند. (منتهی الارب) (آنندراج). رگ به رگ شدن. (یادداشت مرحوم دهخدا). از جا دررفتن استخوان: و ضماده (الذبل) یردالوثی و بروز المقعده. (داود ضریر انطاکی)
لغت نامه دهخدا

وحی

وحی
آنچه از جانب خداوند بر پیغمبران الهام شود، آنچه از جانب غیرخدا به کسی الهام شود مثلاً وحی شیطان
وحی مُنزل: پیامی که از جانب خداوند به پیغمبر رسیده باشد
وحی
فرهنگ فارسی عمید