وثبه در فارسی جستنی یک بار جستن، دلیری کردن، جوانمردی یک بار جستن: (موشی بقاعده گذشته بر شکم باغبان وثبه ای بکرد باغبان از جای بجست)، دلیری جرات، جوانمردی
وقبه در فارسی گودی چالگی، روزنه مغاکی در کوه باندازه یک قامت که آب در آن گرد آید، روز نی بزرگ که پرتو آفتاب از آن آید، یکی از اجزای دوات (قملمدان) و جایی است که حق را در آن میگذارند چوبه