جدول جو
جدول جو

معنی واکسیل

واکسیل
رشته ای به رنگ زرد یا سفید که افسران روی دوش و جلوی سینه آویزان می کنند
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با واکسیل

واکسیل

واکسیل
رشته نخی یا ابریشمی برنگ زرد یا سفید که افسران روی دوش و جلو سینه آویزان می کنند
فرهنگ لغت هوشیار

واکسیل

واکسیل
رشتۀ نخی یا ابریشمی به رنگ زرد یا سفید که افسران روی دوش و جلو سینه آویزان می کنند
فرهنگ فارسی عمید

تاکسیل

تاکسیل
راجۀ هندو که با اسکندر کبیر متحد شد و او را در فتح هند حمایت کرد، وی فرمانروای کشور بزرگی بین هند و هیمالیا بود، ابتدا سعی کرد که با یونانیان مقاومت کند ولی چون مغلوب گشت، روش خود را تغییر داد و با اسکندر همدست گردید تا بدین وسیله بر وسعت کشور خود بیفزاید، اکنون گمان کنند که تاکسیل نام این فرمانروا نبوده بلکه نام پایتخت کشور وی بود که امروزه اتوک نامیده میشود، (رجوع به مادۀ بعد و تاکسیلا شود)، قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ’تاقسیل’آرد: نام یکی از سلاطین قدیمۀ خطۀ سند واقع در شمال غربی هندوستان است، اسکندر کبیر این پادشاه را مغلوب و کشور وی را ضبط نمود اما بشخص وی بی حرمتی نکرد، رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1784، 1780، 1791، 1853، 1863، و ج 3 ص 1967، 1968، 1993 و 2057 شود
لغت نامه دهخدا

واکسی

واکسی
مومه زن، مومه زنی منسوب به واکس کسی که کفشهای مردم را واکس زند، جای واکس زدن کفش
فرهنگ لغت هوشیار

وکسیل

وکسیل
قیطانهای بافته شده بالوان مختلف که افسران و آجودانهای بعض هنگها بشانه خود آویزند
فرهنگ لغت هوشیار

وکسیل

وکسیل
واکسیل. قیطانهای به هم بافته شده به الوان مختلف که صاحب منصبان نظامی و آجودانهای لشکری از شانۀ چپ خویش حلقه وار آویزند
لغت نامه دهخدا

واکسی

واکسی
کسی که با مزد به کفش واکس می زند، (فرهنگ نظام)، یرندج یعنی آن که کفش را به رنگ سیاه رنگ می کند، (ناظم الاطباء)، که کفش را واکس زند، که شغل اوواکس زدن کفش مردم است، واکس زن،
جای واکس زدن، محل کسب و کار واکسی و واکس زن
لغت نامه دهخدا