معنی واقعاً - فرهنگ فارسی معین
معنی واقعاً
- واقعاً((قِ عن))
- در واقع، در حقیقت، حقیقتاً
تصویر واقعاً
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با واقعاً
واقعاً
- واقعاً
- در حقیقت. بحقیقت. حقیقهً. درواقع. فی الواقع. براستی. رجوع به واقع شود
لغت نامه دهخدا
واقعات
- واقعات
- جَمعِ واژۀ واقعه: درویش از این واقعات خسته خاطر همی بود. (گلستان). رجوع به واقعه شود
لغت نامه دهخدا
واقعا
- واقعا
- در حقیقت، براستی، فی الواقع، راستی ک به راستی بی گمان حقیقتا در حقیقت فی الواقع
فرهنگ لغت هوشیار