معنی واضح
واضح
((ض))
پیدا، نمایان
تصویر واضح
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با واضح
واضح
واضح
روشن، آشکار، هویدا
فرهنگ واژه فارسی سره
واضح
واضح
هویدا، پیدا، ظاهر، آشکار، نمایان، پدیدار
فرهنگ فارسی عمید
واضح
واضح
پیدا و آشکار، روشن و هویدا، ظاهر، بارز
فرهنگ لغت هوشیار
واضح
واضح
Clearly, Distinctly, Unambiguous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
واضح
واضح
claramente, inequívoco
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واضح
واضح
claramente, inequívoco
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
واضح
واضح
wyraźnie, jednoznaczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
واضح
واضح
ясно , четко , однозначный
دیکشنری فارسی به روسی
واضح
واضح
ясно , чітко , однозначний
دیکشنری فارسی به اوکراینی