واشام واشام معجر مقنعه رو پاک سرانداز: (چو بران شد ز پرده جست بربام ربودش باد از سر لعل واشام) (ویس ورامین) فرهنگ لغت هوشیار
واشام واشام معجر، مقنعه، واشامه، باشام، باشامه، روپاک، سرانداز: چو پران شد ز پرده جست بر بام ربودش باد از سر لعل واشام، (ویس و رامین)، رجوع به واشامه شود لغت نامه دهخدا
واشامه واشامه واشام: (وزان پس داد وی را نامه ویس همان پیرایه و واشامه ویس) (ویس ورامین) فرهنگ لغت هوشیار
باشام باشام پرده، (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری)، در مجمعالفرس مطلقاً بمعنی پرده است، (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 177) لغت نامه دهخدا