معنی واستدن - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با واستدن
واستدن
- واستدن
- پس گرفتن واستاندن: (صوفیان واستدنداز گرو می همه رخت دلق ما بود که در خانه خمار بماند) (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
واستدن
- واستدن
- پس گرفتن. بازپس گرفتن. واستاندن:
صوفیان واستدند ازگرو می همه رخت
دلق ما بود که در خانه خمار بماند.
حافظ
لغت نامه دهخدا