جدول جو
جدول جو

معنی وارمر

وارمر((مِ))
اجاق کوچک شمع دار که برای گرم نگه داشتن غذا به کار رود، چراغک (واژه فرهنگستان)
تصویری از وارمر
تصویر وارمر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با وارمر

وارمی

وارمی
دهی است کوچک از دهستان وردیمه سورتیجی بخش چهاردانگه شهرستان ساری که در 45 هزارگزی شمال غربی کیاسه واقع شده و دارای 30 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

وارم

وارم
باد کرده از مرض. ورم کرده ازبیماری. (از اقرب الموارد). آماس کننده و آماسیده. (ناظم الاطباء). پف کرده. ورم کرده. متورم، آماس دردناک و موجع. (ناظم الاطباء) ، شجر وارم، یعنی بسیار و انبوه. (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا