جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با وارفتگی

وارفتگی

وارفتگی
حالت و چگونگی وارفته. مضمحل شدن. (غیاث از چراغ هدایت) (آنندراج). اضمحلال. (ناظم الاطباء) ، گداز یافتن. (غیاث، از چراغ هدایت) (آنندراج). گداختگی. (ناظم الاطباء). و رجوع به وارفتن شود
لغت نامه دهخدا

وارستگی

وارستگی
تعلقات دنیوی نداشتن، وارسته و آزاده بودن، آزادی، رهایی
وارستگی
فرهنگ فارسی عمید

نارفتگی

نارفتگی
رفته نبودن. روفته نبودن. مقابل رفتگی. رجوع به روفتن و رفتگی شود
لغت نامه دهخدا

وارستگی

وارستگی
حالت و چگونگی وارسته. آزادگی. (غیاث اللغات) (آنندراج). رهایی. آزادی. (ناظم الاطباء). فارغ البالی. (غیاث اللغات) (آنندراج). فراغت بال. (ناظم الاطباء) :
تو خاقنی که بتاراج امتحان رفتی
ز گرد کورۀ وارستگی طلب اکسیر.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی، ص 793).
پس از وارستگیها بیشتر گشتم گرفتارش
چو صیدی جست، صیادش ز اول سخت تر گیرد.
، فروتنی. خضوع. تواضع. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

وارستگی

وارستگی
آزادی، رهایی، آزادگی، آزادمنشی، اصالت، حریت، رهایی، افتادگی، خشوع، خضوع، فروتنی
متضاد: وابستگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد