جدول جو
جدول جو

معنی وارغ

وارغ((رَ یا رِ))
گلیم، پلاس، سد مانندی ساخته شده از چوب و گل
تصویری از وارغ
تصویر وارغ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با وارغ

وارغ

وارغ
جایی از نهر که با سنگ و خاک جلو آن را ببندند تا آب داخل جوی دیگر شود، جایی که آب از نهر وارد جوی کوچک شود، بندآب، بَرَغ، سَربَرَغ، بَرغاب
وارغ
فرهنگ فارسی عمید

وارغ

وارغ
آروغ، باد صدا داری که از راه گلو بیرون آید، بادِ گَلو، رَجغَک، روغ، آجَل، وُروغ، رَچُک، رُغ
وارغ
فرهنگ فارسی عمید

وارغ

وارغ
برغ است و آن بندی باشد که در پیش آب از چوب و گل بندند. (برهان) (آنندراج) (از جهانگیری) (انجمن آرا). ورغ. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) ، خندقی که در جلو دشمن بندند. (ناظم الاطباء) ، لحیم را گویند و آن چیزی باشد که طلا و نقره و امثال آن را بدان پیوند کنند. (برهان) (از ناظم الاطباء) ، آنچه تاک را بر آن بندند. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) ، چوب بند و چفت انگور را نیز گفته اند. (از برهان). داربست و چفته و وادیج. (ناظم الاطباء) ، آنچه از درخت خرما برند. (آنندراج) ، گلیم. پلاس: شبانگاه همانروز بود که فرمودند امشب آن شب است که وارغ در گردن اندازیم و درخواست کنیم چون بامدادان آن ظالمان از گرد حصار بخارا به زودی برفتند و اهل بخارا خلاصی یافتند. (انیس الطالبین بخاری ص 119)
لغت نامه دهخدا