جدول جو
جدول جو

معنی واخ

واخ
کلمه ای است دال به تأسف و حسرت، کلمه ای است دال بر تحسین و خوشایندی
تصویری از واخ
تصویر واخ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با واخ

واخ

واخ
کلمه ایست دال بر تاسف و حسرت: واه، وه، کلمه ایست دال بر تحسین و خوشایندی
فرهنگ لغت هوشیار

واخ

واخ
در هنگام ندبه و زاری یا در مقام تحسین و تعجب بر زبان می آورند، واخ واخ
واخ
فرهنگ فارسی عمید

واخ

واخ
واه، وه، از اصوات تعجب است، کلمه ای که در تحسین و تعریف و خوش آیندی استعمال میگردد، (ناظم الاطباء)، کلمه ای است که در حالت دیدن چیزی خوب یا شنیدن خبری مرغوب مکرر بر زبان رانند، (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، کلمه ای است که چون از دیدن و شنیدن چیزی خوب طبع را خوش آید و یا لذت یافتن ازچیزی بر زبان رانند و در محل انتعاش طبیعت بطریق تحسین تکرار کنند، (برهان) (جهانگیری)، از اصوات افسوس و تأسف به معنی آه و وای:
روز و شب آخ و واخ و ناله و وای
خویشتن در بلا و هر که سرای،
سعدی
لغت نامه دهخدا

واخ

واخ
یقین است که دربرابر گمان باشد، (برهان) (از سفرنامۀ شاه ایران از آنندراج) (انجمن آرای ناصری) (ناظم الاطباء)، محقق، بی شبهه، بی قیاس، (ناظم الاطباء)، درواخ:
گمان برم که بر او ملک تا ابد باقی است
به صددلیل مبرهن گمان من شد واخ،
فرخی سیستانی (از فرهنگ خطی انجمن آرای ناصری)،
، گمانی که به یقین رسد، (انجمن آرا) (فرهنگ خطی) (از سفرنامۀ شاه ایران از آنندراج)، گمان نزدیک به یقین، (ناظم الاطباء)، راستی، صداقت، حقیقت، بامداد، صبح، هنگام صبح، مشرق، جای صبح، کمان مته، (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)،
راست، درست، (برهان) (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا