معنی واحه - فرهنگ فارسی معین
معنی واحه
- واحه((حِ))
- قطعه زمینی سبز و خرم در میان صحرا
تصویر واحه
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با واحه
واحه
- واحه
- آبادی کوچک در صحرا، قطعه زمینی دارای آب و علف در بیابان وسیع
فرهنگ فارسی عمید
واحه
- واحه
- واحه در فارسی: آبادک آباده آبادیی که در میانه ریگستان قرار دارد:جمع واحات
فرهنگ لغت هوشیار
واحه
- واحه
- واح. آبادی که در وسط ریگزار قرار دارد و آن لفظی است منقول از لغت مصری. (المنجد). رجوع به واح و واحات شود
لغت نامه دهخدا