جدول جو
جدول جو

معنی واترقیدن

واترقیدن((تَ رَ قّ دَ))
تنزل کردن، به عقب برگشتن
تصویری از واترقیدن
تصویر واترقیدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با واترقیدن

واترقیدن

واترقیدن
مصدر جعلی از ترقی. تنزل کردن ترقی معکوس کردن. به صورت مثل گفته میشود:
هر که بینی ترقیی دارد
من بیچاره واترقیدم.
(از فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا

واچرتیدن

واچرتیدن
از حال چرت بیرون شدن، ناگهان حیرت کردن بسیار متعجب شدن
واچرتیدن
فرهنگ لغت هوشیار

واچرتیدن

واچرتیدن
از حال چرت بیرون شدن، ناگهان حیرت کردن، بسیار متعجب شدن
واچرتیدن
فرهنگ فارسی معین

واتولیدن

واتولیدن
روییدن درخت پس از بریدن: الانساغ، واتولیدن و رستن درخت پس از برش. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا

واچرتیدن

واچرتیدن
ناگهان حیرت کردن. از حال چرت ناگهان بیرون شدن. مقابل چرتیدن. رجوع به ’وا’ و چرت و چرتیدن شود
لغت نامه دهخدا

واچربیدن

واچربیدن
دست برداشتن از چیزی. (آنندراج). رجوع به ’وا’ و چربیدن شود
لغت نامه دهخدا

واپرسیدن

واپرسیدن
دوباره سؤال کردن، تفتیش کردن. (ناظم الاطباء) ، دریافت کردن. (آنندراج از فرهنگ فرنگ) ، بازپرسیدن. استفسار نمودن. (آنندراج) :
یکی ژند و اُست آر با برسمت
بگو پاسخ از هرچه واپرسمت.
فردوسی.
صبح شد هدهد جاسوس کز او واپرسند
کوس شد طوطی غماز کز او واشنوند.
خاقانی.
کاین چه شاید بود واپرسم از او
که چه میسازی ز حلقه تو بتو.
مولوی.
و رجوع به پرسیدن و بازپرسیدن و ’وا’شود
لغت نامه دهخدا