معنی نیو - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با نیو
نیو
- نیو
- جوان، دلیر، پهلوان، برای مِثال به مستی چنین گفت یک روز گیو / به رستم که ای نامبردار نیو (فردوسی - ۲/۱۰۴)
ناودان
فرهنگ فارسی عمید
نیو
- نیو
- نوعی از دارچینی که به عربی قرفه خوانند، (ناظم الاطباء) (برهان قاطع) (از فرهنگ خطی)، راسن، (فرهنگ خطی)
لغت نامه دهخدا
ریو
- ریو
- ریونیز، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی و داماد طوس سپهسالار ایران
فرهنگ نامهای ایرانی