جدول جو
جدول جو

معنی نیم تنه

نیم تنه((تَ نِ))
لباس کوتاه مردانه یا زنانه
تصویری از نیم تنه
تصویر نیم تنه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نیم تنه

نیم تنه

نیم تنه
لباس کوتاه مردانه یا زنانه که قسمت بالای تنه را می پوشاند، مجسمه ای که نیمۀ بالای بدن را نشان می دهد
نیم تنه
فرهنگ فارسی عمید

نیم تنه

نیم تنه
نیم تن. آرخالق. (از برهان) (ناظم الاطباء). جامۀ آستین و دامن کوتاه که نیم تن را فروپوشد. (انجمن آرا). قسمی جامۀ کوتاه و بیشتر زنان را که نیم بالای تن پوشد. کت. (یادداشت مؤلف) : پیک نیم تنه را به طلب منادی زن چرخ ابریشم دوانید. (نظام قاری ص 141) ، عکس نیم تنه، عکس که نیم زبرین تن را نماید. (یادداشت مؤلف). تصویر یا مجسمه ای که از کمر به بالا رانشان دهد، در کوتاه که به اندازۀ نصف در است. قسمی در چون نیمۀ دری. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

نیمه تنه

نیمه تنه
با نصف بدن: (بدشواری نیمه تنه در رختخوابم بلند شدم دکمه چراغ برق را پیچانیدم روشن شد)
نیمه تنه
فرهنگ لغت هوشیار

نیمه تنه

نیمه تنه
با نصف بدن. (فرهنگ فارسی معین).
- نیمه تنه بلند شدن، نیم خیز کردن. نصف پیش تنه را اززمین بلند کردن
لغت نامه دهخدا

نیم گنه

نیم گنه
خطای اندک. قصور. (ناظم الاطباء). نیم گناه. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا