نیک سگال. نیک اندیش. خیرخواه. مقابل بدسگال: رهی سوار و جوان و توانگراز ره دور به خدمت آمد نیکوسگال و خیراندیش. رودکی. مرترا نیکی سگالد یار تو چون مر او را تو شوی نیکوسگال. ناصرخسرو. نکونام یعقوب نیکوسگال همی بود یک هفته مهمان خال. شمسی (یوسف و زلیخا)
خیرخواه. (ناظم الاطباء). نیک خواه. نیک اندیش: فلک مطیع تو بادا و بخت نیک سگال خدای ناصر تو باد و روزگار معین. فرخی. بدانکه نیک سگال است و نیک خواه دلش زمانه هست ورا نیک خواه و نیک سگال. سوزنی