جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نیکوسگال

نیکوسگال

نیکوسگال
نیک سگال. نیک اندیش. خیرخواه. مقابل بدسگال:
رهی سوار و جوان و توانگراز ره دور
به خدمت آمد نیکوسگال و خیراندیش.
رودکی.
مرترا نیکی سگالد یار تو
چون مر او را تو شوی نیکوسگال.
ناصرخسرو.
نکونام یعقوب نیکوسگال
همی بود یک هفته مهمان خال.
شمسی (یوسف و زلیخا)
لغت نامه دهخدا

نیک سگال

نیک سگال
خیرخواه. (ناظم الاطباء). نیک خواه. نیک اندیش:
فلک مطیع تو بادا و بخت نیک سگال
خدای ناصر تو باد و روزگار معین.
فرخی.
بدانکه نیک سگال است و نیک خواه دلش
زمانه هست ورا نیک خواه و نیک سگال.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

نیکوخصال

نیکوخصال
آنکه دارای خصلت های خوب است، نیک خصال، خوش اخلاق
نیکوخصال
فرهنگ فارسی عمید