معنی نیدلان - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با نیدلان
نیدلان
- نیدلان
- در برهان آمده و پارسی دانسته شده سکاچه خفتک (کابوس)، دیو داری (صرع) کابوس عبد الجثه
فرهنگ لغت هوشیار
نیدلان
- نیدلان
- نیدل. کابوس. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به نیدل شود
لغت نامه دهخدا
حیدلان
- حیدلان
- کوتاه بالا. (منتهی الارب). حِدیَل. (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
صیدلان
- صیدلان
- شهری است یا موضعی است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
دیدوان
- دیدوان
- ماموری که بالای دیدگاه ایستد و هر چه از دور بیند بمافوق خبر دهد، نگاهبانان قراول
فرهنگ لغت هوشیار