جدول جو
جدول جو

معنی نی پیچ

نی پیچ((نِ یا نَ))
لوله ساخته از مفتول یا غیره که بر او آن پوست یا پارچه گرفته، یک سر آن به قلیان متصل است و سر دیگر به دهان (به هنگام کشیدن قلیان)
تصویری از نی پیچ
تصویر نی پیچ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نی پیچ

نی پیچ

نی پیچ
نی لاستیکی نرم قابل انعطاف و پیچیدن و حلقه کردن که یک سر آن را به قلیان وصل کنند و سر دیگر بدهان بزند و قلیان کشند
فرهنگ لغت هوشیار

نی پیچ

نی پیچ
نوعی نی انعطاف پذیر قلیان که از تیماج یا پارچه و مفتول ساخته می شود و از نی های چوبی درازتر است
فرهنگ فارسی عمید

نی پیچ

نی پیچ
نی لاستیکی نرم قابل انعطاف و پیچیدن و حلقه کردن که یک سر آن را به قلیان وصل کنند و سر دیگر به دهان برند و قلیان کشند، قلیان با نی لاستیکی دراز. قلیانی که نی آن چرمین و به چند گز طول است و تنها نی آن راگردانیده و به مجلسیان دهند و قلیان خود ساکن ماند. آن را در اصفهان قلیان پا گویند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیچ پیچ

پیچ پیچ
با پیچ بسیار پر پیچ و خم: وین شکم بی هنر پیچ پیچ صبر ندارد که بسازد بهیچ 0 (گلستان)، پیچنده پرکن مرغول (زلف)، پر رنج پر مشقت سخت: ماکییم اندر جهان پیچ پیچ چون الف از خواجه دارد هیچ هیچ. (مثنوی)، پر ناز و غمزه پر ادا: شاهد پیچ پیچ را چه کنی ک ای کم از هیچ، هیچ را چه کنی ک (هفت پیکر)، نه راست و مستقیم منحرف: میرود کودک بمکتب پیچ پیچ چون ندید از مرد کار خویش هیچ. (مثنوی) -6 مضطرب پیچان: شه از گفت آن مرد دانش بسیج فرو ماند بر جان خود پیچ پیچ. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار