جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نهبوغ

نهبوغ

نهبوغ
دونی تازی گشته آن دونیج است و آن کشتی است دریایی دراز تیز رو، پرنده ای است. نوعی کشتی دراز تندرو، نام پرنده ای که آنرا دونیج نیز گویند (ناظم الاطباء) توضیح با ماخدی که در دست بود این پرنده شناخته نشد
فرهنگ لغت هوشیار

نهبوغ

نهبوغ
دونی. کشتی ای است دریائی دراز تیزرو، آن را دونیچ نیز گویند معرب دونی. (از منتهی الارب). سفینۀ طویل تندرو و سبک سیر از سفاین بحری، آن را بدان جهت نهبوغ گویند که شباهت دارد به پرنده ای به همین نام. (از متن اللغه) ، نام مرغی است. (از منتهی الارب). طایری است. (از متن اللغه). نام مرغی است که دونیج نیز گویند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

نهبور

نهبور
نهبوره. نهبره. (متن اللغه) (اقرب الموارد). رجوع به نُهبُرَه شود
لغت نامه دهخدا

نبوغ

نبوغ
ظاهر و آشکار گردیدن، آدم فوق العاده گشتن در دانش و هنر، نابغگی، عالم جید گشتن
فرهنگ لغت هوشیار

نبوغ

نبوغ
تیزهوش بودن، استعداد قوی داشتن، استعداد خُلاق استثنائی و بسیار نیرومند
نبوغ
فرهنگ فارسی معین