جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نوف

نوف

نوف
شور و غوغا، صدایی که در کوه می پیچد، پژواک، برای مِثال از تک اسب و بانگ نعرۀ مرد / کوه پرنوف شد هوا پرگرد (عنصری - ۳۶۵)، بانگ سگ
نوف
فرهنگ فارسی عمید

نوف

نوف
صدا، (لغت فرس اسدی ص 246) (رشیدی)، بانگ بود که در میان دو کوه افتد، یعنی صدا، (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی)، آوازی باشد که در کوه یا جائی دیگر کنند بعینه همان آواز بازآید، و به تازی آن را صدا خوانند، (اوبهی)، صدائی که از کوه و عمارت خالی و حمام وچاه و غیره بازگردد، (برهان قاطع)، انعکاس صوت، (فرهنگ فارسی معین)، صدا و آوازی که از کوه برمی گردد، (ناظم الاطباء)، عکس صوت، (یادداشت مؤلف) :
از تک اسپ و بانگ و نعرۀ مرد
کوه پرنوف شد هوا پرگرد،
عنصری (از فرهنگ اسدی)،
، بانگ، (لغت فرس اسدی ص 246)، شور و غوغائی که از کثرت مردم و جانوران خیزد، و آواز فریاد کردن سگ را هم گفته اند، چه هرگاه سگ بانگ زند و فریاد کند گویند: سگ می نوفد، (برهان قاطع)، غوغائی که از بسیاری ِ مردمان و دیگر جانوران به هم رسد، آواز و فریاد سگ، (ناظم الاطباء) :
قلادید در لشکر افتاده نوف
از آن زخم و آن حملۀ صف شکوف،
اسدی،
، زمینی که میانش مجوف بود، (فرهنگ اسدی نخجوانی)، جای کاواک و غار و زیرزمینی (؟)، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا