نوش خند نوش خند تبسم شکر خند: مقابل نیشخند: (چون گل شکفته باش درین انجمن که صبح تسخیر کرد روی زمین را بنوشخند) (صائب) فرهنگ لغت هوشیار
خوش خند خوش خند خوب خنده. نیکوخنده. شکرخند. کنایه از لب زیباست: خوش باش بدان دو لب و خوش خند که کردی بازار شکر زان لب خوشخندشکسته. سوزنی لغت نامه دهخدا
نوشخند نوشخند تبسم شکر خند: مقابل نیشخند: (چون گل شکفته باش درین انجمن که صبح تسخیر کرد روی زمین را بنوشخند) (صائب) فرهنگ لغت هوشیار
نوش خورد نوش خورد به شادی و لذت خوردن، شادخواری، برای مِثال بسا خان و کاشانه و باد غرد / بدو اندرون شادی و نوش خورد (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۹۹) فرهنگ فارسی عمید