معنی نمود
- نمود((نُ))
- نشان، علامت، جلوه، جلال، رونق
واژههای مرتبط با نمود
نمود
- نمود
- تجلی، جلوه
نمود
- نمود
- نمودن، نما، نشان، رونق
نمود
- نمود
- تجلی، جلوه، نمایش، رونق
نمود
- نمود
- بروز، پدیده، جلا، جلوه، رونق، علامت، مظهر، نمایش
نبود
- نبود
- عدم حضور، فقدان، غیاب، عدم
نمور
- نمور
- مرطوب
نماد
- نماد
- سمبول، سمبل، مظهر
نماد
- نماد
- هر شیء، شخص، دکور یا عملی که در عین حال که معنایی صریح دارد، از اهمیت و معنایی ضمنی نیز برخوردار است. برای مثال سورتمه ای که نام آن رزباد بود، در فیلم همشهری کین (1941- Citizen Kane) ساخته ارسن ولز. این سورتمه نمادی از کودکی و معصومیت شخصیت اصلی فیلم بود.
آمود
- آمود
- در کلمات مرکب بمعنی (آموده) آید: گوهر آمود
