جدول جو
جدول جو

معنی نمک زار

نمک زار((نَ مَ))
جایی که در آن نمک بسیار است، شوره زار، معدن نمک
تصویری از نمک زار
تصویر نمک زار
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نمک زار

نمک زار

نمک زار
زمین شور که در آن نمک فراوان باشد. (ناظم الاطباء). شورستان. مَمْلَحه. مَلاّحه. نمکسار. (یادداشت مؤلف). شوره زار. (فرهنگ فارسی معین) :
چون بیابان سوخته رویش ز اشک شور گرم
چون به تابستان نمک زار بیابان آمده.
خاقانی.
گر نمک زاری شود گیتی به جاست
با جراحت های خندان می روم.
طالب (از آنندراج).
نروید سبزه در هر جا نمک زاری است حیرانم
که خط چون سبز و خرم می کند لعل لب او را.
کلیم (از آنندراج).
، کان و معدن نمک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

نمک سار

نمک سار
نمکزار: سگ نفس تو اندر زندگانی برونست از نمکسار معانی. (اسرارنامه عطار. چا. دکترگوهرین ص 76)
فرهنگ لغت هوشیار

نمک دار

نمک دار
خوش نمک. بانمک. کمی شور، ملیح. باملاحت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

نمک بار

نمک بار
نمک ریز. نمک افشان. که نمک فروریزد.
- نمک بار شدن، گریان شدن. اشک فروریختن. نمک انگیز شدن:
چو ابر از شوربختی شد نمک بار
دل از شیرین شورانگیز بردار.
نظامی
لغت نامه دهخدا