جدول جو
جدول جو

معنی نم کشیدن

نم کشیدن((نَ کِ دَ))
رطوبت دیدن، کنایه از بی اثر شدن، فاقد قدرت شدن
تصویری از نم کشیدن
تصویر نم کشیدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نم کشیدن

نم کشیدن

نم کشیدن
رطوبت دیدن، یانم کشیدن سواد کسی. عدم قدرت وی در نیک خواندن نامه ها و کتابها
فرهنگ لغت هوشیار

نم کشیدن

نم کشیدن
رطوبت کشیدن. خیس شدن. اندکی تر شدن. رطوبت کمی از هوا یا از زمین مرطوب به خود گرفتن
لغت نامه دهخدا

دم کشیدن

دم کشیدن
رنگ پس دادن و آماده شدن چای یا چیز دیگر که آن را دم کرده باشند، پخته شدن برنج که آن را در دیگ ریخته و دم کرده باشند
دم کشیدن
فرهنگ فارسی عمید

کم کشیدن

کم کشیدن
کم کشیدن از کسی. اندک اذیت دیدن از طرف وی. بیشتر بطریق استفهام انکاری استعمال شود: (کم از دست او کشیده ام ک)
فرهنگ لغت هوشیار

نه کشیدن

نه کشیدن
باطل کردن، توضیح سابقا مرسوم بود که در اوراق (مانند مشق خط نو آموزن و غیره) عدد (9) را درشت در طول کاغذ رقم میکردند یعنی باطل شد
فرهنگ لغت هوشیار

هم کشیدن

هم کشیدن
جمع کردن، قبض کردن، آماده شدن تصمیم قطعی برای اجرای کاری گرفتن، توضیح مراد ازین هم کشیدن پیزی دست برداشتن از تنبلی و بیحالی است
فرهنگ لغت هوشیار