معنی نگهبان
نگهبان
((نِ گَ))
پاسبان، مراقب، نگاهبان
تصویر نگهبان
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با نگهبان
نگهبان
نگهبان
محافظ
فرهنگ واژه فارسی سره
نگهبان
نگهبان
پاسبان، مراقب، نگهدارنده، مرزبان، فرماندهِ سپاه
فرهنگ فارسی عمید
نگهبان
نگهبان
نگهدارنده
فرهنگ لغت هوشیار
نگهبان
نگهبان
Custodian, Guardian
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نگهبان
نگهبان
custodiante, guardião
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نگهبان
نگهبان
custodio, guardián
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نگهبان
نگهبان
strażnik
دیکشنری فارسی به لهستانی
نگهبان
نگهبان
хранитель , страж
دیکشنری فارسی به روسی
نگهبان
نگهبان
охоронець
دیکشنری فارسی به اوکراینی