جدول جو
جدول جو

معنی نگد

نگد((نَ گَ))
شخص سرد و نچسب و گرانجان، کسی که در برخورد با مردم آنها را از خود می رنجاند
تصویری از نگد
تصویر نگد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نگد

نگد

نگد
شخص سرد و نچسب و گرانجان کسی که در برخورد با مردم آنها را از خود می رنجاند
فرهنگ لغت هوشیار

نگد

نگد
در تداول عوام، شخص سرد و نچسب و گران جان. کسی که در برخورد با مردم آنها را از خود می رنجاند. (فرهنگ فارسی معین از فرهنگ عامیانۀ جمال زاده)
لغت نامه دهخدا

لگد

لگد
لت یا ضربه ای که با پا به کسی یا چیزی زده شود
لَگَد انداختن: لگد پراندن ستور
لَگَد افکندن: لگد پراندن ستور، لگد انداختن
لَگَد پراندن: لگد انداختن، لگد زدن
لَگَد پرانیدن: لگد انداختن، لگد زدن، لَگَد پراندن
لَگَد زدن: با پا به کسی یا چیزی زدن، لگد انداختن ستور
لَگَد کردن: پا بر روی کسی یا چیزی گذاشتن، پایمال کردن
لگد
فرهنگ فارسی عمید