معنی نکول
- نکول((نُ))
- برگردیدن و روگرداندن از چیزی، ترسیدن و روبرگرداندن از دشمن، خودداری کردن از پرداخت وجه حواله، برات و مانند آن
واژههای مرتبط با نکول
نکول
- نکول
- خودداری از پرداخت وجه برات یا حواله، برگشتن و روگرداندن از چیزی، خودداری از جواب دادن یا سوگند خوردن، ترسیدن و رو بر گرداندن از دشمن
نکول
- نکول
- باز ایستادن از سوگند و امتناع کردن از آن
نکول
- نکول
- روغن یا آبی که در آن دواهائی بجوشانند و پس از سرد شدن بر عضو ریزند کم کم. (از بحر الجواهر) (یادداشت مؤلف)
نکول
- نکول
- استنکاف، اعراض، انکار، تخطی، خودداری، رد، نقض، واخواهی
متضاد: قبول
نزول
- نزول
- افت، فروفرستادن، پایین آمدن
اکول
- اکول
- شکمو دله ژرد شکمبنده: شکمبنده را چون شکم سیر گشت سیر کند بد دلی گرچه باشد دلیر (اقبالنامه نظامی) رس دل (گویش مازندرانی) دلیک پرخور بسیار خور شکمخواره، جمع اکل خوراکیها طعمه ها
پکول
- پکول
- تالاری باشد که بر بالا خانه سازند
نکال
- نکال
- عذاب، عقوبت، سزا، اشتهار به فضیحت و رسوایی
نزول
- نزول
- مقابلِ صعود، فرود آمدن، پایین آمدن، نازل شدن (قرآن)، کم شدن، تنزّل، کنایه از ربح و سود پول، ربا
