منقار مرغان. (برهان قاطع) (آنندراج). منقار مرغ. (ناظم الاطباء). مخفف نوک یعنی منقار است. (انجمن آرا). نوک. منقار. (یادداشت مؤلف) : نک طاووسکان و طاووسان گاه خوردن شده زمین بوسان. امیرخسرو (از انجمن آرا). رجوع به نوک شود، تیزی سر و آخر هر چیزی. تُک. تیزه. نوک. (یادداشت مؤلف) : نک قلم. نک شمشیر. رجوع به نوک شود. - نک کوه، ذروه و قلۀ آن. (یادداشت مؤلف). رجوع به نوک شود
زاج و زمه را گویند وآن چیزی است شبیه به نمک. (برهان قاطع) (آنندراج). زاک. زاغ. شب ّ. زمچ. زمه. (یادداشت مؤلف). مصحف زک است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). رجوع به زک شود