معنی نقض
نقض
((نَ))
شکستن، ویران کردن، منهدم کردن، شکستن عهد و پیمان
تصویر نقض
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با نقض
نقض
نقض
شکستن عهدو پیمان، شکستن، ویران کردن
فرهنگ فارسی عمید
نقض
نقض
شکستن، کسر، ابطال، فسخ، شکست
فرهنگ لغت هوشیار
نقض
نقض
Dismantlement, Infringement, Violation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نقض
نقض
desmantelamento, infração, violação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نقض
نقض
demontaż, naruszenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
نقض
نقض
демонтаж , нарушение
دیکشنری فارسی به روسی
نقض
نقض
демонтаж , порушення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نقض
نقض
ontmanteling, overtreding
دیکشنری فارسی به هلندی
نقض
نقض
Demontage, Verletzung
دیکشنری فارسی به آلمانی