جدول جو
جدول جو

معنی نقب

نقب((نَ))
سوراخ کردن، سوراخ و راه باریک در زیر زمین
تصویری از نقب
تصویر نقب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نقب

نقب

نقب
گر و خارش یا پاره های پراکنده از گر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جرب. (المنجد). واحد آن نُقبَه. (از اقرب الموارد) ، جَمعِ واژۀ نَقب
لغت نامه دهخدا

نقب

نقب
گر. خارش. (منتهی الارب). جرب. (المنجد) ، راه در کوه. (منتهی الارب) (از المنجد). ج، نقاب، انقاب، جَمعِ واژۀ نقبه
لغت نامه دهخدا

نقب

نقب
دریده شدن موزه. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، سخت سوده شدن سول شتر. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). سوده سپل شدن شتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). یا تنک و باریک گشتن، و کذلک الحافر و نحوه. (از منتهی الارب). سائیده شدن خف شتر یا نازک شدن آن و عبارت اساس این است: نقب خف البعیر، رق و تثقب. (از اقرب الموارد) ، رفتن در شهرها گریزان. (از منتهی الارب) (آنندراج). گریزان رفتن در شهرها. (ازناظم الاطباء). گویند: نقب فی البلاد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا