نقاض نقاض ابریشم تاب، ابریشم فروش پاد گویی گفتن سخنی مخالف با گفتار پیشین، خلاف گویی فرهنگ لغت هوشیار
نقاض نقاض بار گران که پشت را لاغر گرداند یاگران سازد چنانکه آواز برآید از آن. (منتهی الارب) (آنندراج) ، شکننده عهد و پیمان. (ناظم الاطباء) ، ابریشم فروش. (مهذب الاسماء) لغت نامه دهخدا