جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نقا

نقا

نقا
ریگ توده، یا ریگ تودۀ پست محدب. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تثنیۀ آن، نقوان و نقیان. ج، انقاء، نقی.
- بنات النقا و شحمهالنقا، کرمی است که در ریگ باشد. (از منتهی الارب).
، استخوان بازو و یا هر استخوان با مغز. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نقو. (اقرب الموارد). ج، انقاء
لغت نامه دهخدا

بقا

بقا
زیست پایندگی پایستن جاودانگی ماندن زیستن پایست زیستن زندگانی کردن زنده ماندن، پایدار ماندن پایستن جاوید بودن، زیست زندگانی، پایداری همیشگی پایندگی جاویدانی: (بقا خاص حق تعالی است) یا بقا عمر کسی بودن، عمر و زندگانی کسی پایدار ماندن سر کسی بسلامت بودن، (پس از مرگ کسی بنزدیکان و خویشاوندان وی گویند: بقای عمر تو باد) یا دار بقا. آخرت جهان دیگر. یا کشور بقا. آخرت داربقا. بقاع، زیستن وماندن در جهان زیستن زندگانی کردن زنده ماندن، پایدار ماندن پایستن جاوید بودن، زیست زندگانی، پایداری همیشگی پایندگی جاویدانی: (بقا خاص حق تعالی است) یا بقا عمر کسی بودن، عمر و زندگانی کسی پایدار ماندن سر کسی بسلامت بودن، (پس از مرگ کسی بنزدیکان و خویشاوندان وی گویند: بقای عمر تو باد) یا دار بقا. آخرت جهان دیگر. یا کشور بقا. آخرت داربقا. بقاع
فرهنگ لغت هوشیار