جدول جو
جدول جو

معنی نفقه کردن

نفقه کردن((~. کَ دَ))
انفاق کردن، بخشش کردن
تصویری از نفقه کردن
تصویر نفقه کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نفقه کردن

نفقه کردن

نفقه کردن
تورتیز کردن هزینه کردن انفاق کردن خرج کردن: دیگر آنست که در فراخی نعمت نفقه کند
فرهنگ لغت هوشیار

نفقه کردن

نفقه کردن
انفاق. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن). هزینه کردن. خرج کردن. (یادداشت مؤلف) : و صد درم نفقۀ عیال خویش کردی. (قصص ص 150). پس ایشان را گفت که هر سال سهم او را ده یک غله جمع کنند و به وی دهند تا بر خود و عیال نفقه کردی. (قصص ص 29). مال و عمر خویش در مرادهای این جهانی نفقه کند. (کلیله و دمنه). او را صد دینار بخشد تا نفقه کند. (گلستان سعدی)
لغت نامه دهخدا

نفله کردن

نفله کردن
ولخرجی کردن، از بین بردن و کشتن شخصی بر اثر بی مبالاتی و امساک در خرج و افراط و تفریط، تلف کردن
فرهنگ لغت هوشیار

نفقت کردن

نفقت کردن
نفقه کردن: شما بر رسول خدا نفقت مکنید که درویش شوید
نفقت کردن
فرهنگ لغت هوشیار

نفله کردن

نفله کردن
در تداول، تلف کردن. نه به موقعخود صرف کردن. در غیر محل خود یا در کار غیر مفیدی صرف کردن. بی نتیجه از میان بردن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا