معنی نفخ - فرهنگ فارسی معین
معنی نفخ
- نفخ((نَ))
- دمیدگی، پری شکم از باد، ورم، آماس، فخر و تکبر
تصویر نفخ
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با نفخ
نفخ
- نفخ
- اتساع معده و روده ها در اثر تجمع گاز، دمیدن با دهان، پف کردن، باد کردن
فرهنگ فارسی عمید
نفخ
- نفخ
- مرد پر از جوانی. (منتهی الارب). پر از جوانی. (از اقرب الموارد). مرد در کمال جوانی. (ناظم الاطباء). یقول: شاب نفخ و جاریه نفخ. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا