جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نفحات

نفحات

نفحات
نفحه ها، وزیدن های باد یا بوهای خوش، عطیه ها، جمعِ واژۀ نفحه
نفحات
فرهنگ فارسی عمید

نفحات

نفحات
بوهای خوش. (غیاث اللغات) (آنندراج). جَمعِ واژۀ نَفحَه. رجوع به نفحه شود:
ز بنفشه زار زلفش نفحات عید الا
سوی فخر دین و دولت شه دادگر نیاید.
خاقانی.
گوش هش دارید این اوقات را
درربائید اینچنین نفحات را.
مولوی.
نفحات صبح دانی به چه روی دوست دارم
که بروی دوست ماند که برافکند نقابی.
سعدی.
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
شمه ای از نفحات نفس یار بیار.
حافظ
لغت نامه دهخدا

صفحات

صفحات
رمن ساخت فارسی گویان از صفحه: رویه ها کناره ها کناره چیزی جانب، رویه سطح، چهره صورت، یک سوی ورق یک رویه کاغذ، صفحه گرامافون، جمع صفحات یا صفحه گرامافون. صفحه مدوری که از کائوچو و غیر آن سازند و آهنگهای موسیقی را در آن ضبط کنند
فرهنگ لغت هوشیار

صفحات

صفحات
صفحه ها، روی های چیزی، رویه ها، سطح ها، برگهای کتاب، جمعِ واژۀ صفحه
صفحات
فرهنگ فارسی عمید

نفثات

نفثات
نفثه ها، دمیدن ها، آب دهان انداختن ها، جمعِ واژۀ نفثه
نفثات
فرهنگ فارسی عمید

نفقات

نفقات
نفقه ها، چیزهایی که صرف و خرج معیشت عیال و اولاد کنند، هزینه های زندگی عیال و اولاد، چیزهایی که انفاق کنند، جمعِ واژۀ نفقه
نفقات
فرهنگ فارسی عمید

نفقات

نفقات
جمع نفقه، تورتیزان توشه ها واژه نفقه از نفقتا سریانی است جمع نفقه: گفت: ... از بهر آن می خرم که نفقاتی بحاصل آورم
فرهنگ لغت هوشیار